۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

استاد شجریان و حکایت سرای عطر فروشان…!

چند روز پیش شنیدم در حاشيه جلسه علني مجلس خبرنگاران صداوسيما به سراغ نمايندگان مخالف شجريان رفتن تا از اونها در حمايت از تصميم سازمان صدا و سيما در کنار گذاشتن ربناي شجريان مصاحبه بگيرند.
یکی از این نماینده ها گفته :صداي يک چوب خشک از صداي شجريان بهتر است!
و دیگری نیز گفته :حالت مشمئز کننده اي به من دست مي دهد وقتي صداي ربنای
او را مي شنوم...!

با شنیدن این اظهار نظرها یاد حکایتی افتادم…گویند مردی که کار و پیشه اش
خالی کردن چاه مستراح بود روزی از سرای عطر فروشان میگذشت که ناگه غش کرد
و از حال رفت…! مشک و عنبر اوردند و زیر بینی اش گرفتند که شاید بهوش اید
اما نیامد…! عاقل مردی که میگذشت گفت این مرد عمری در چاه خلا گذرانده و
عادت به بوی مشک و عنبر ندارد بروید قدری کثافت بیاورید زیر بینی اش بگیرید
تا بهوش اید…! سر چوبی را در چاه خلا فرو بردند و اوردند زیر بینی ان مرد
گرفتند و مرد چشمانش را گشود و به حال امد...!
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

اهدای خون به یاد شهیدان سبز سی ام و سی و یکم خرداد

نگاه کن!

تو را می گویم!

تو ای غیور هموطن صبور مسلکم!

دوباره بهار آمده است....ببین عبور برنده خاطرات چگونه نمک پاش زخم صورت سیلی خورده اما مصمم من و تو شده است!

تو گویی کابوس دهشتناکی بود این سال سیاه!

شب و روز از پس هم آمدند و امروزها بر دیروزها تاختند! من و تو! شانه به شانه! دست در دست! چشمانمان را دوخته بودیم بر وقاحتی که سینه سرخ گل ها را می درید و اندیشه ها را در محبس های نمور خفه می کرد!

تو گویی کابوس دهشتناکی بود این سال سیاه!

من تو واما سرباز شدیم!....سرباز وطن!او خسته بود و از نفس افتاده!.....وطن را می گویم...من و تو....ما! فرزندان کوروش کبیر!صدا شدیم در گلوی مجروحش!

ما "ما" شدیم و ایشان،"ایشان" شدند و در مقابل! بر مسند دروغین قدرت تکیه زده با چشمانی با مویرگ های منبسط از هراس زمزمه های جوان حق طلبی و نداهای آزادی...

می خواهم برایت مرثیه بخوانم،هم قطار!

این بار نه برای مویه...برای افتخار به تقویمت...

از سالی می گویم که بارها و بارها جامه سیاه بر تنمان دوختند!

از سالی می گویم که هر روزش عصری از حادثه ها بود!

سالی که خاک "ایرانمان" به اشک پاک مادران عزادار لاله ها،بر خود بالید و اراده سبز من و تو را رویانید!..

سالی که هر چه گذشت مشت من و تو را گره کرده تر از قبل بر سقف کوتاه آمال بی مقصدشان کوبید!

تو دیدی!...همه دیدیم!....همه دیدند!.... مظلومیت و معصومیتمان را که هرگز به عفونت دروغ هایشان آلوده نشد...هر آن کس که باید،دید!

می خواهم بگویم منشور سبز احقاق حقوقماتن را بسته ایم به پای هزار هزرا کبوتر سپید و پرشان داده ایم به سراسر جهان تا قلب هر مرام حق جویی برای مان بتپد....و چه شیرین دلگرمی ای که تو تنها نیستی!

همصداییت را می خواهم!تا بار دیگر حماسه ای راستین بیافرینی!

زمانش رسیده است تا برگ دیگری از تقویم جنبش را گل آذین به شهامتت کنی....

چه بسیار ننگ خون ریختن هایی که با رنگ تزویر و ریا سعی در پوشاندنشان داشتند...

وه!.....بس گمان عبثی است که سرخی خون های بی گناه ریخته شده...کمی کم رنگ شود....

خون شهدایمان امروز در رگ های من وتو جاریست!....

حکومتیان،در این سالی که گذشت جان ستاندند و خون ریختند....

من و تو اما امروز جان خواهیم بخشید و در شاه رگ حیات جریان خواهیم یافت!....

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

طرح سبز-اهداي خون به ياد شهداي سبزمان در روز سي ام خرداد

دوست عزيز من

اين روزها سالگرد تولد جنبش اعتراضي من و توست. جنبشي که از همان ابتدا به درستي سبز ناميده شده است. جنبشي که نداي سبز صلح در فرياد و سکوتش جاريست. جنبشي که صلح را براي صلح مي­خواهد و عشق را براي تک تک انسان ها.

دوست سبز من

در طول يک سال گذشته اين طرح هاي زيباي من و تو بوده که نهال سبز و کوچکمان را آب داده و آن را از گزند توفان در امان نگاه داشته است. طرح هايي که خلاقيت کم نظيري در آن ها موج مي زند و توانسته اند مردم سراسر جهان را از اينهمه بزرگمنشي، در بهت و حيرت فرو برند. اين بزرگمنشي، همان نقطه ي وصليست که تمام اعضاي جنبش سبز را، از نمايندگان شاخص آن تا ناشناخته ترين افرادي که با آن همراهند، به هم پيوند مي زند.

دوست من

بار ديگر مي خواهيم با ياري هم طرح سبزي را به اجرا درآوريم تا چشمه ي زلال ديگري در فضاي گل آلود اطرافمان بجوشانيم.

بيا تا به ياد شهدايمان خون خود را به هم ميهنان نيازمندنمان اهدا کنيم. بيا تا نشان دهيم جنبش مان نماد پاکي است و انسان دوستي. بيا تا آرزو کنيم که اي کاش قطره قطره خون هايمان جمع مي شدند تا نگذارند نداها و سهراب ها از ميانمان رخت بربندند؛ و بيا تا اوج مدنيت جنبش مان را آشکار کنيم.

وعده ي ما؛ شنبه 29 تا دوشنبه 31 خرداد

پايگاه هاي اهداي خون سازمان انتقال خون ايران

پايگاهها(استان تهران):

1- پايگاه مركزي انتقال خون استان تهران

خيابان انقلاب، خيابان وصال شيرازي، بالاتر از تقاطع طالقاني، شماره 189

تلفن: 88959093 تلفن گويا : 88972298 ساعت كار:8 الي30/21

2- واحد خونگيري وليعصر

ميدان وليعصر ، ابتداي بلوار كشاورز، ضلع جنوب غربي ميدان

تلفن: 88899526 ساعت كار:8 الي30/18

3- واحد خونگيري پيروزي ( شهيد اسدي آذر )

خيابان پيروزي، نبش خيابان اول نيروي هوايي، جنب مسجد قدس، پلاك 271

تلفن: 77479378 ساعت كار:8 الي30/18

4- واحد خونگيري صادقيه

فلكه دوم صادقيه، ضلع شمال غربي ميدان، ابتداي بزرگراه آيت ا... اشرفي اصفهاني، جنب آموزشگاه دخترانه بعثت

تلفن: 44061212 ساعت كار:8 الي30/18

5- واحد خونگيري نارمك

بين ميدان رسالت و چهارراه سرسبز، نبش خيابان 49

تلفن: 77805570 ساعت كار: 8 الي30/18

6- واحد خونگيري آزادي

ميدان آزادي، داخل پارك المهدي (عج)، جنب ساختمان شهر كتاب

تلفن: 66055009 ساعت كار:8 الي30/18

7- واحد خونگيري امام حسين (ع)

ميدان امام حسين، ابتداي خيابان انقلاب، زير زمين پاساژ سادات

تلفن: 77529966 ساعت كار:8 الي30/18

8- واحد خونگيري رسالت ( فقط روزهاي فرد )

ميدان رسالت، ابتداي اتوبان رسالت، پنجاه متر بالاتر از مسجد الرسول، بين بانك كشاورزي و مبل رسالت، پلاك 3/394

تلفن: ‌77496852 ساعت كار: 9 الي 17

9- واحد خونگيري نازي آباد ( فقط روزهاي زوج )

نازي آباد، بازار دوم، كوچه نيكومرام، مجتمع تجاري الزهرا، طبقه همكف

تلفن: 55081301 ساعت كار: 9 الي 17

10- واحد خونگيري شهداي چيذر ( فقط روزهاي فرد )

خيابان حكمت ،چيذر، ميدان ندا، پلاك 53 ، طبقه همكف شرقي

تلفن: 22674536 و 22674535 ساعت كار: 9 الي 17

11- واحد خونگيري بيمارستان ميلاد

بزرگراه همت،تقاطع اتوبان شيخ فضل ا...نوري،بيمارستان ميلاد، ورودي3،طبقه همكف،جنب آزمايشگاه

تلفن: 82032170 ساعت كار:8 الي 30/15

12- واحد خونگيري تجريش ( فقط روزهاي زوج )

ميدان تجريش، ابتداي خيابان دربند، جنب بيمارستان شهدا

تلفن: 22704100 ساعت كار: 9 الي 17

13- واحد خونگيري متروي شهرري

ضلع شمالي متروي شهرري

تلفن: 55905515 ساعت كار: 9 الي 17

14- واحد خونگيري متروي شهيد حقاني

بزرگراه شهيد حقاني، نرسيده به ميدان ونك، متروي شهيد حقاني

ساعت كار: 9 الي 17

15- واحد خونگيري متروي امام خميني

ميدان امام خميني (ره)، ابتداي باب همايون

تلفن: 33991010 ساعت كار: 8 الي 30/18

16- واحد خونگيري شهداي افسريه

بزرگراه بسيج، نرسيده به 20 متري افسريه، نبش كوچه 28 ( شهيد ميراسماعيلي )

تلفن: 33659888 ساعت كار: 9 الي 17

17- واحد خونگيري قدس ( فقط روزهاي زوج )

شهرستان قدس، خ 45 متري انقلاب، بوستان آزادگان، نبش خ صنعت 2

تلفن: 46833020 ساعت كار: 9 الي 17

18- واحد خونگيري شهداي گمنام شهريار ( فقط روزهاي فرد )

شهرستان شهريار، خيابان انقلاب، ميدان شهداي گمنام، روبروي امامزاده اسماعيل (ع)

تلفن: 3263000 – 0262 ساعت كار: 9 الي 17

19- واحد خونگيري ورامين ( فقط روزهاي شنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه و پنج شنبه )

ورامين، مجتمع ادارات، خيابان اميركبير، كوچه خيام

تلفن: 2245377 – 0291 ساعت كار: 8 الي 14

20- واحد خونگيري اسلامشهر

اسلامشهر، بلوار امام خميني، ابتداي اتوبان شهيد برنده سيفي

تلفن: 02282479550 ساعت كار: 9 الي 17

21- واحد خونگيري رباط كريم ( فقط روزهاي فرد )

رباط كريم، بلوار مصلي، ضلع جنوب غربي ميدان معلم، روبروي مركز پيش دانشگاهي دارالعلم

تلفن: 02294212055 ساعت كار: 9 الي 17

22- پايگاه مركزي انتقال خون كرج ( جمعه ها باز است )

45 متري گلشهر، چهارراه گلزار، بلوار گلزار غربي

تلفن: 3507711-0261و 3509528-0261 ساعت كار: 8 الي 20

23-واحد خون گيري توحيد

كرج، بلوار توحيد، ميدان توحيد، ضلع شرقي ميدان

تلفن: 2231810-0261 ساعت كار: 8 الي 20

24- واحد خونگيري آيت الله طالقاني

كرج، پايين تر از چهار راه طالقاني، نبش كوچه مصطفي خميني

تلفن: 2744232-0261 ساعت كار: 8 الي 20

25-واحد خونگيري فرديس

فرديس، حدفاصل م دوم و سوم، خ كانال غربي، روبروي ساختمان شهرداري سابق، ابتداي خ امام رضا

تلفن: 6557483-0261 ساعت كار: 8 الي 20

26-واحد خونگيري مترو

كرج، پل فرديس، محوطه ايستگاه مترو، جنب ورودي

تلفن: 2824111-0261 ساعت كار: 8 الي 20

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

22 خرداد چه اتفاقي خواهد افتاد؟

آنچه که از خبرها و گزارش­ ها به گوش مي رسد، فراخوان تمام افراد و گروه هاي فعال جنبش، براي حضور مردم و انجام راهپيمايي است. در اين ميان، فارغ از تمامي اختلافات درباره ي چگونگي برگزاري اين حرکت، چيزي غير از اين ها ذهن مرا، به عنوان عضو بسيار کوچک جنبش سبز، به خود مشغول کرده است. از آغاز حرکت سبز مردم ايران همواره مي شنويم راهي را شروع کرده ايم، که پيمودن آن نياز به صبر و حوصله ي بسيار دارد. اين موضوع را تمام افراد شاخص جنبش از رهبران سياسي مانند ميرحسين و کروبي تا چهره هاي فرهنگي مانند شجريان (در مصاحبه اي که اخيراً از او در بي بي سي پخش شد)، بارها عنوان کرده اند. چيزي که ذهن مرا مشغول کرده چگونگي بيان اين نکته در فراخوان برگزاري راهپيمايي هاي سبزمان است. بيان اينکه جنبش در لايه هاي مختلف جامعه مسير خود را مي پيمايد و از طريق شبکه هاي اجتماعي حيات ميابد، به گونه اي که فعالترين دستگاه هاي اطلاعاتي نيز قادر به جلوگيري از ادامه ي حيات آن نيستند. بيان اينکه حضور در خيابان و موفقيت در ايجاد يک تجمع، تنها راه رسيدن به مطالبات مردم نيست، هرچند که بسيار کمک کننده است. بيان اينکه حتي با به وجود آمدن وضعي مانند راهپيمايي 22 بهمن نيز اتفاق ناگواري رخ نداده است. بيان اينکه به دنبال رسيدن سريع به مقاصد دور بودن ممکن است جنبش را با دلسرد شدن و نا اميدي اعضاي آن از پا در آورد. بيان اينکه اميد، تنها سلاح ماست که هيچ کس نمي تواند آن را بستاند. بيان اينکه تمام ابزارهاي تبليغاتي و تسليحاتي دستگاه جور و دروغ، اميدي را که از درون من و تو مي جوشد، نشانه گرفته اند. اميدي که در قلب تمام اسراي سبزمان موج مي زند. ما بيشماريم و پيروزي و رسيدن به آرمان هاي جنبش سبزمان قطعيست، کافيست اميدمان را از دست ندهيم.

راه سبز اميد را زندگی می کنم

نکاتي که براي رعايت در فراخوان راهپيمايي ها به ذهن من ميرسند:

- استفاده از روش هايي غير از فضاي مجازي براي اطلاع رساني:

+ ديوارنويسي

+ پخش اعلاميه

+ رها کردن اعلاميه ها در مکان هاي عمومي مثل مترو و...

- تأکيد بر مطالبات:

+ انتخابات آزاد

+ مطبوعات آزاد

+ قوه قضائيه مستقل

+ احياي جمهوريت

- تأکيد بر داشتن صبر در پيمودن راه سبز اميد

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

اسب تروا در میدان آزادی


سید ابراهیم نبوی


حکومت تلاش فراوانی را بخرج می دهد که روز 22 بهمن را بدون دردسرهای سبز و بدون حضور میلیونی مردم برگزار کند. با فرض این اصول که:

اول: ما بی شماریم و خودمان می دانیم که در صورت امکان حضوری عظیم در خیابان می توانیم فضا را به دست بگیریم، باید در راهپیمایی رسمی که مجوز دارد، با تعدادی فراوان حاضر شویم و در نتیجه بتوانیم حضوری درخشان را برای جنبش سبز تثبیت کنیم. این حضور در شرایط کنونی اهمیتی بسیار دارد، عزیزان ما در خطر اعدام، زندان و فشارهای سنگین هستند و اگر حضور ما عظیم باشد، حکومت چاره ای جز عقب نشینی نخواهد داشت.

دوم: ما می دانیم که بخش وسیعی از کسانی که روز 22 بهمن برای راهپیمایی می روند و حامی دولت یا حکومت هستند، بصورت سازماندهی شده و اتوبوسی در جمع حاضر شده و مطمئنا صفوف اول راهپیمایی را بخود اختصاص خواهند داد. اما آنها نیز صرفا بنا به وظیفه و تحت فشار می آیند و به همین دلیل صفوف آنان مشخص و روشن خواهد بود.

سوم: دولت مجبور است که موضع دعوت کننده داشته باشد تا تظاهرکنندگان بیشتری را به خیابان بکشاند. به همین دلیل حدس ما این است که دولت از یکی دو روز دیگر چهره مثبت می گیرد و در صدا و سیمای دروغ خود دائما تبلیغ خواهد کرد.

چهارم: دولت در هر حال، چه ما جمع بزرگی باشیم و چه خودشان در گروهی کم شمار بیایند، تلاش خواهد کرد نتیجه 9 دی را به مردم قالب کند و بگوید که میلیونها نفر به طرفداری از نظام به خیابان رفته اند، بنابراین کسی توانایی سوء استفاده از جمع ما را نخواهد داشت.

پنجم: دقت کنیم که مجموعه ای از تفکرات مخالف سبزها، از وزارت اطلاعات گرفته تا برخی جریانهای تندروی اپوزیسیون، دوست ندارند که سبزها به عنوان جریان غالب معترضین در کشور حضور یابند.

ششم: اگر جمع معترضان سبزپوش، در تمام شهرهای کشور، و ایرانیان در تمام شهرهای جهان، به خیابان بیایند، دولت نمی تواند براحتی جمعیت حاضرین را مال خود کند، به همین دلیل وسعت حضور در همه جا لازم و ضروری است.

با فرضیات فوق، پیشنهاد می کنم مدلی فرض کنیم مانند جنگ تروا. یعنی در ساعت مناسب به محلهای برگزاری مراسم برویم، و بدون اینکه ماهیت خود را آشکار کنیم، تا یک زمان مشخص، مثلا تا لحظه آغاز سخنرانی سخنران اصلی مراسم، از نشانه های سبز استفاده نکنیم و سپس به یکباره همه نشانه های سبز را بر پیشانی و سر و دست بنشانیم. در این حال سبزها می توانند بسرعت همدیگر را یافته و کنترل مراسم و شعارها را در دست بگیرند. موارد زیر را به عنوان نکات احتیاطی پیشنهاد می کنم:

1) نشانه های سبز، مانند سربند، مچ بند، روسری، پلاکارد، تصویر شهدا، تصویر رهبران جنبش، یا هر وسیله تبلیغاتی دیگری را در لباس خود، که زمستانی و احتمالا جادار است پنهان کنیم، در مورد خانمهای چادری این امکان بیشتر فراهم است. با توجه به اینکه توصیه می شود نشانه های خود را پس از پایان مراسم دور بیاندازید، سعی کنید از نشانه های دم دست، مثل تکه پارچه یا عکس های چاپ شده استفاده کنید.

2) اگر ته ریش دارید لازم نیست آن را اصلاح کنید و در این چند روز کوتاهش کنید، و اگر قرار است با مانتو و روسری بروید سعی کنید کمترین توجه را جلب کنید، مانتوروسری عادی و چادرمشکی و لباس معمول بهترین حالت است، قبل از راه افتادن در آینه نگاه کنید و سعی کنید به نظر یک حزب اللهی معمولی برسید که می خواهد برای راهپیمایی دهه فجر برود. یادتان باشد که مهم ترین موضوع تشکیل جمعیت عظیم است، بعد از تشکیل جمعیت عظیم همه چیز حل است، در آن حالت نیز علاوه بر استفاده از ماسک، از نشانه های سبز هم استفاده کنید.

3) دادن شعارهای تند در جمع عظیم مشکلی را حل نمی کند، آنچه مهم است تکرار نکردن شعارهای متمرکز دولتی، یا تغییر دادن شعارها( مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا، مرگ بر دیکتاتور به جای مرگ بر منافق) یا دادن شعارهای واحد است، به همین دلیل آمادگی احتمالی و داشتن شعار جایگزین موثر و مفید است، مثل راهپیمایی روز قدس.

4) جز روابط خانوادگی و قرارهای خانوادگی هیچ قراری که نشانه تشکیلاتی بودن رفتار است از خودمان نباید بروز بدهیم. اصولا وقتی ما می دانیم باید چه کاری بکنیم، هیچ نیازی به سازماندهی نداریم. سازماندهی در شرایط پلیسی ممکن است فقط یک نقطه ضعف باشد تا یک نقطه قوت، مهم ترین نیاز ما هشیاری فردی است.

5) از پلاکاردهای دست ساز استفاده کنیم و در صورت امکان در هنگام راهپیمایی شعارنویسی کنیم. البته این کار باید در حالتی صورت بگیرد که همگان با ما همراهی کنند. یادتان باشد که نیروهای امنیتی در وسط جمعیت حضور دارند و در صورتی که بخواهید جمعیت را رهبری کنید، شما را شناسایی و دستگیر می کنند.

6) پس از پایان راهپیمایی، حتی در صورت مواجهه با یک راهپیمایی بسیار عظیم و هیجانزده شدن، ابتدا نشانه های سبز را از خود دور کنید و بعد از مسیر عادی و بدون جلب توجه دیگران بسرعت به خانه برگردید. اگر از جمعیت عکس گرفتید، در هنگام برگشت سعی کنید عکس نگیرید تا توجه بیشتر را جلب نکنید.

7) از هر گونه ماجراجویی پرهیز کنید، اگر عکاس و فیلمبردار خوبی هستید، لزومی ندارد نشانه سبز داشته باشید، اگر آدم سرشناسی هستید، سعی کنید کاملا معمولی باشید و اگر سابقه حضور در راهپیمایی قبلی دارید، مواظب باشید تا شناسایی نشوید. مهم ترین مساله رفتار غیر متعارف است. براساس یک قانون قدیمی کسی که مبارزه غیرعلنی می کند، مبارزه علنی نباید بکند، به همین دلیل نکات احتیاطی را رعایت کنید.

8) مهم ترین مساله این است که خودتان را بدون جلب هیچ توجهی به مرکز اصلی جمعیت برسانید، در آنجا هم سعی کنید که تشخیص بدهید چه کسانی از سبزها هستند و همراه با شما. یک آغاز غیرقابل شناسایی می تواند یک آغاز توفانی باشد، مثلا به محض اینکه سخنران اولین جمله را آغاز کرد، همه با هم و زیر لب " هیس" بگوئید، و بعد از وزن صدای همراهان تشخیص بدهید دور و برتان چه خبر است، سپس می توانید نشانه های سبز را هوا کنید. یادمان باشد که ما بی شماریم، ما در همه کشور اکثریت مردم هستیم و ما برای به دست آوردن حق مان دست به یک جنبش مسالمت آمیز زده ایم.

9) به فرضیه شورش فکر نکنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده و عظیم و سبز که باعث به هم ریختن نطق سخنران و پرت شدن حواس او بشود، به خیابان می روید. شما نه می خواهید تلویزیون را بگیرید، نه قصد دارید شهر را تسخیر کنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده به خیابان می روید. به همین دلیل حتی در صورتی که احساس کردید، همه چیز رو به یک انقلاب حرکت می کند، هیجان زده نشوید.

10) شما فقط از زمان آغاز سخنرانی تا پایان آن می توانید سبز باشید، قبل و بعد از آن شما یک شهروند معمولی هستید که برای بزرگداشت انقلاب به خیابان رفته اید. در جیب تان هیچ چیز مشکوکی نگذارید، و بدون دلیل ماجراجویی نکنید و سالم به خانه برگردید.

11) کار اصلی ما جنگ روانی است نه جنگ خیابانی، ما باید اثبات کنیم اکثریت با ماست و رای ما را دزدیده اند( در تظاهرات ظاهر و حاضر شویم) و بعد از تظاهرات عکس و خبر و نوشته های مان را برای دیگران و بخصوص رسانه های مستقل بفرستیم.


ما وارد جنگی بزرگ برای رسیدن به آزادی شده ایم، مردم در این جنگ پناه ما هستند، مردم ما هستیم، بهترین راه برای جدال با لباس شخصی هایی که خودشان را به هزار چهره درمی آورند این است که چهره از آنان نهان کنیم. مثل مه بیائیم، مثل نسیم بیائیم و ناگاه مثل توفان همه جا را در اختیار بگیریم، توفانی سبز.

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

فروپاشی رژیم یا فروپاشی جنبش؟! (تأملاتى پيرامون استراتژى و تاكتیک‌ها)

منبع: رادیو فردا

اکبر گنجی

اشاره: رژیم شاه در عرض چند ماه فروریخت. فروپاشی رژیم شاهنشاهی دلائل و علل بسیار داشت. اما چه کسی شش ماه پیش از آن فکر می‌کرد رژیم به این سرعت شگرف فروپاشد؟

آیت‌الله خمینی
۱۴ مهر ماه ۵۷ وارد پاریس شد. دوران اقامت وی در پاریس، موجب شتاب نهضت شد. هیچکس قادر به پیش بینی وقوع انقلاب و فروپاشی یک رژیم استبدادی نیست. همیشه پس از آن که رژیمی سرنگون شد، جامعه‌شناسان به تبیین آن پرداخته و بدین ترتیب دلائل و علل وقوع انقلاب یاد شده را بر می‌شمارند (تحلیل پسینی).

این واقعیت که رژیم‌های استبدادی و توتالیتر پس از سال‌ها حکومت، در یک دوره خاص، در عرض چند ماه فرو می‌پاشند، رهبران و بازیگران سیاسی را به کنش‌های اعتراضی خود امیدوار می‌سازد. با اینکه به هیچ وجه نمی‌توان انقلابی را از قبل پیش‌بینی کرد، اما بازیگران سیاسی باید به متغیرهای زیر به دقت توجه داشته باشند[
۱]:

۱. وجود مرکز تصمیم‌گیری در بالا: اگر مرکز تصمیم‌گیری رژیم (رهبری) متزلزل شود و نتواند به موقع تصمیم‌گیری کند، یکی از مهم‌ترین علل فروپاشی متولد شده است. تردید رهبری در «مقابله» یا «عقب نشینی»، به سود مخالفان و به زیان رژیم است. اما اگر مرکز تصمیم‌گیری هنوز برقرار باشد و بتواند به موقع نسبت به وقایع واکنش نشان دهد، فروپاشی نامحتمل و رژیم در کوتاه‌مدت تداوم خواهد یافت.

۲. اراده سرکوب گسترده: اگر علل فروپاشی موجود باشد، اما رژیم مخالفان را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن سرکوب کند، باز هم فروپاشی نامحتمل خواهد شد. جنبش‌های اجتماعی باید کوشش کنند تا رژیم حاکم را به موقعیتی برسانند که در عین داشتن دستگاه وسیع سرکوب نتواند از آن استفاده کند.

به تعبیر دیگر، نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی حاضر به شلیک گلوله به سوی مردم نشوند. مبارزه با رژیم استبدادی، نباید به مبارزه با نیروهای نظامی- انتظامی- امنیتی تبدیل شود. هر کشوری به نیروهای نظامی- انتظامی- امنیتی نیازمند است. خواست مخالفان، محدود کردن قلمرو فعالیت آنان به وظایف حرفه‌ای است، نه انحلال سازمان‌های نظامی- انتظامی- امنیتی.

۳. بازی رژیم، بازی جنبش: اگر رژیم بتواند سناریویی طراحی کرده و مخالفان را وارد آن بازی از قبل طراحی شده از سوی خود کند، امکان سرکوب مخالفان مهیا می‌شود. به عنوان مثال، به احتمال زیاد اتفاقات روز عاشورا از سوی سازمان‌های امنیتی رژیم طراحی شده بود.

بخش امنیتی رژیم پس از ماجرای پاره کردن عکس آیت‌الله خمینی به دنبال طراحی سناریوهای دیگری بود تا به بهانه رویدادهایی که خود طراحی و اجرا کرده، جنبش سبز را سرکوب کند. موضع‌گیری‌های واحد و یک پارچه رهبران و مسئولان رژیم در روزهای پس از عاشورا حاکی از آمادگی پیشین و خشنودی تمام عیار از حوادث روز عاشورا بود.

آنان سپس کوشیدند تا با بسیج نیرو و برگزاری تظاهرات علیه جنبش سبز در
۹ دی ماه، کار جنبش را یکسره سازند. اما شکست در به صحنه کشاندن مردم به سود خویش، آنان را به دروغ‌گویی کشاند. سخنران تجمع دولتی تهران، تعداد شرکت‌کنندگان را ۲.۵ میلیون تن اعلام کرد[۲]. سردار نجار، وزیر کشور، تعداد شرکت‌کنندگان در تظاهرات تهران را ۳.۵ میلیون اعلام کرد[۳]. حسین شریعتمداری تعداد شرکت کنندگان تهران را چهار میلیون تن، و تعداد شرکت‌کنندگان در کل کشور را «چند ده میلیون» نفر اعلام کرد[۴]. محسنی اژه‌ای از «حماسه بی‌نظیر حضور مردم» سخن گفت[۵]. در نهایت نوبت به علی خامنه‌ای رسید که از «حرکت عظیم و فوق‌العاده مردم»، «بسیج عظیم ملی» و «به خیابان‌ها کشاندن ده‌ها میلیون نفر» توسط حکومت سخن گفت[۶]. آنان کوشیدند تا برمبنای این مقدمات و محارب خواندن مردم معترض مسالمت‌جو، همه را بترسانند.

مخالفان رژیم‌های دیکتاتوری، سوء استفاده‌های رژیم حاکم را بهانه و توجیهی کافی برای پایان بخشیدن به تجمعات اعتراضی خود به شمار نمی‌آورند. آنان تمام جهد خود را مصروف آن می‌کنند که وارد بازی طراحی شده از سوی رژیم نشوند، نه اینکه به مبارزه پایان بخشند.

به تعبیر دقیق‌تر، جنبش‌های دموکراسی‌خواهی، وارد بازی‌هایی می‌شوند که خود طراحی کرده‌اند. یعنی، تعیین کننده دستور کار سیاسی، مخالفان‌اند، نه رهبری رژیم حاکم. بازی خشونت، بازی‌ای است که رژیم‌های استبدادی طراحی، مدیریت و اجرا می‌کنند. تجمعات اعتراضی مسالمت‌آمیز مردم گل و شمع به دست، که عرصه عمومی را با رنگ‌های زندگی بخش خود پر کرده‌اند، را نمی‌توان به راحتی به گلوله بست.

اما اگر خشونت پدیدار شود، خشونتی که به طور قطع خواست رژیم است، دژخیم سرکوب به بهانه نظم و امنیت موجه می‌شود. مسئله، مسئله بازی است، نه چیزی دیگر. بازی رژیم استبدادی و بازی جنبش دموکراسی‌خواهی.

نمی‌توان انکار کرد که مردم ایران از رژیم و سرکوب عریان آن به شدت عصبانی هستند. نمی‌توان انکار کرد که وقتی مردم در خیابان‌ها گرد می‌آیند و به آرامی تمام اعتراض خود را مطرح می‌کنند، عکس‌العمل خشن رژیم ممکن است برخی افراد را به اقدامات خشونت‌آمیز بکشاند. جوان‌هایی که در مقابل تحقیر و اهانت و فریب و تقلب ایستاده‌اند، مهم‌ترین عاملان و سرمایه جنبش دموکراسی‌خواهی‌اند.

به تعبیر دیگر، نه تنها ظرفیت بروز خشونت وجود دارد، بلکه علل به فعلیت رساندن آن هم موجود است. نخبگان و روشنفکران نباید با گفتمان توجیه‌کننده خشونت بنزین بر آتش به پاشند. بر مبنای این مقدمات، بیان دوباره این اصل از سوی مهدی کروبی بسیار مهم است:

«ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غیر خشونت‌آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است. برای پیشبرد مبارزه‌ای مسالمت‌آمیز نباید به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمینان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزایش خشونت استقبال می‌کنند چه آنکه آنها تنها در فضایی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشایند. از این رو پرهیز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح‌طلبانه ما بوده است و خواهد بود"[۷].


۴. نارضایتی و فقدان قدرت: ممکن است تمام مردم یک کشور مخالف رژیم حاکم باشند و رژیم هم چنان تا مدت‌های طولانی به بقای خود ادامه دهد. مردم به شدت ناراضی اما فاقد قدرت نمی‌توانند در مقابل نظام خودکامه کاری از پیش برند. وقتی مردم قدرتمند شوند، موازنه قوا بین دولت و جامعه ایجاد خواهد شد و دولت مجبور می‌گردد با مخالفان پشت میز مذاکره بنشیند. هیچ دولت مستبدی با مخالفان فاقد قدرت مذاکره نمی‌کند. میز مذاکره، محصول بسیج اجتماعی و قدرتمند شدن جنبش دموکراسی‌خواهی است. به سه نمونه زیر بنگرید:


*ژنرال فرانچسکو فرانکو به مدت ۳۶ سال تا ۱۹۷۵ در اسپانیا در قدرت بود. در دوران او ۵۵ هزار نفر از مخالفان به قتل رسیدند. حدود ۳۰ هزار تن از آنان هنوز در گورهای دسته جمعی مدفون هستند. مخالفان رژیم فرانکو (کمونیست‌ها، لیبرال‌ها و کلیسا) از طریق خشونت و سرنگونی رژیم اسپانیا را وارد فرایند دموکراسی نکردند.

گذار به دموکراسی محصول توافق جبهه مخالفان، مذاکره با سرکوبگران حاکم، بخشش همه جنایتکاران و به فراموشی سپردن گذشته بود. بعدها وقتی قاضی گارزون، قاضی عالی رتبه اسپانیا، که قبل از آن به جنایات دیکتاتورها در شیلی و آرژانتین رسیدگی کرده بود، حکم نبش قبر گورهای دسته جمعی فرانکو را صادر کرد، دادگاه جنایی اسپانیا این دستور را لغو کرد.

برای آنکه کلیه احزاب مطابق قرارداد فراموشی، توافق کرده بودند که کلیه جنایات بخشیده شود. آنان بر این باور بودند که زنده کردن خاطرات تلخ گذشته به مصلحت نیست. آنان بر این باور بودند که دموکراسی و حقوق بشر بر عدالت تقدم دارند.*

*ژنرال آگوستو پینوشه (۱۹۱۵- ۲۰۰۶) با کودتا علیه دولت دموکراتیک آلنده در سال ۱۹۷۳ به قدرت رسید. او هزاران تن از مخالفان را به قتل رساند و تا سال ۱۹۹۰ قدرت را در دست داشت. پس از قدرتمند شدن مردم، مجبور به مذاکره با مخالفان شد.

نتیجه مذاکرات به قرار زیر بود: توافق بر سر عدم مجازات سرکوبگران حاکم، باقی ماندن فرماندهی نیروهای مسلح شیلی در دست پینوشه تا سال
۱۹۹۸، انتصاب پینوشه به عنوان نماینده مادام‌العمر سنای شیلی. در برابر، پینوشه پذیرفت که در سال ۱۹۸۸ مردم از طریق انتخابات آزاد در خصوص دوام یا عدم دوام ریاست جمهوری او تصمیم بگیرند. اکثریت مردم به او نه گفتند.

بدین ترتیب بود که در سال
۱۹۹۰ انتقال قدرت از پینوشه به مخالفان صورت گرفت. پینوشه در سال ۱۹۹۸ در انگلستان بازداشت شد، اما به سرعت آزاد گردید و در سال ۲۰۰۰ در میان استقبال گرم هواداران نظامی‌اش به شیلی بازگشت.*


*نلسون ماندلا زمانی که در زندان بود (
۱۹۸۷) تصمیم گرفت با دولت آپارتاید وارد مذاکره شود. طرف مذاکره او، فرشته‌ها نبودند، زمامدارانی بودند که میلیون‌ها انسان را به دلیل رنگ پوستشان از همه حقوق اولیه محروم کرده و هزاران تن را زندانی، شکنجه و به قتل رسانده بودند. اگر مردم قدرتمند نمی‌شدند، مذاکره‌ای در کار نبود.

در اثر فرایند مذاکرات، در دوم فوریه ۱۹۹۰، رژیم آپارتاید آزادی فعالیت همه احراب و سازمان‌های سیاسی را پذیرفت. ۹ روز بعد، در ۱۱ فوریه ۱۹۹۰، نلسون ماندلا پس از تحمل ۲۷ سال زندان، آزاد شد.

مذاکرات ادامه یافت و سرانجام در سال
۱۹۹۴، با پیروزی مخالفان در انتخابات، ماندلا به ریاست جمهوری برگزیده شد. نلسون ماندلا در اولین نطق خود خطاب به همه ی مبارزان گفت: آن چه گذشته است، گذشته است. ببخش و فراموش نکن.*



اصل اساسی تمامی گذارهای مسالمت‌آمیز به دموکراسی بدین قرار است: «میزهای مذاکره» محصول بسیج اجتماعی، نافرمانی مدنی و قدرتمند شدن مردم است. طرف مذاکره دموکراسی‌خواهان، بدترین و خون‌خوارترین آدمیان‌اند، نه فرشتگان بی‌گناه.

۵. گسترش یا عدم گسترش جنبش: گسترش مرحله‌ای و رو به افزایش تعداد مردم شرکت‌کننده در جنبش دموکراسی‌خواهی، یکی از مهم‌ترین علل پیروزی این گونه جنبش‌هاست. اما هدف رژیم‌های استبدادی درست معکوس این فرایند است. آنان به دنبال آنند که از طریق افزایش خشونت هزینه ورود به جنبش دموکراسی‌خواهی را بالا برند تا شرکت‌کنندگان در جنبش روز به روز تقلیل یابد، و جنبش دود شود و به هوا رود.

آنان که مهم‌ترین مسئله را مسئله رژیم دیکتاتوری و گذار به دموکراسی می دانند، باید با مرور حوادث هفت ماه گذشته به گسترش یا عدم گسترش جنبش بنگرند. پرسش‌ها این است: به غیر از تهران در چند شهر دیگر شاهد تجمعات اعتراضی هستیم؟ در شهرهایی که تجمعات اعتراضی برگزار می‌شود، کدام یک از مناطق شهر محل برگزاری تظاهرات است؟ کدام یک از اقشار جامعه عاملان و بازیگران جنبش سبز هستد؟ اگر جنبش از نظر تعداد شرکت‌کنندگان و گسترش مناطق کشور رشد نکرده است، علل و دلائل آن چیست؟

این پرسش‌های اندیشه‌سوز، کنش‌های برنامه‌ریزی شده متناسب با اهداف می‌طلبد. بیان خواست‌های حداقلی یا خواست‌های حداکثری دو متغیر مهمی هستند که در افزایش و کاهش تعداد شرکت‌کننده در جنبش به طور مستقیم دخیل‌اند.

۶. نقش بازیگران: فروپاشی جنبش یا گذار به دموکراسی تا حدود زیادی به نقشی که بازیگران اصلی بازی می‌کنند بستگی دارد. چهره‌های شاخص جنبش تاکنون به خوبی ایستاده‌اند. اما مسئله فقط ایستادگی نیست. رژیم تمام راه‌های ارتباط بالا و پایین جنبش را قطع کرده است، کلیه رسانه‌های اطلاع‌رسانی را از دست چهره‌های شاخص در آورده است، بازیگران میانی را بازداشت و در زندان‌ها محبوس کرده است. در عین حال، چهره‌های شاخص دارای بیشترین اعتبار برای بیان مطالبات و تعیین سمت و سوی جنبش هستند. ایستادگی بسیار مهم است، اما نمی‌توان همه چیز را به ایستادگی فروکاست.

تأکید مکرر بر عدم خشونت، شبکه‌ای بودن جنبش، پلورالیستی بودن آن، سخنگو بودن تک تک افراد؛ حاکی از بلوغ فکری و هوشیاری چهره‌های شاخص جنبش است. جنبش باید مطالبات و خواست‌های کنونی خود را مدون و به اطلاع همگان برساند.

بیانیه هفدهم مهندس موسوی و راهکارهای مهدی کروبی جهت خروج از بحران از این منظر بسیار مهم هستند[
۸]. چهره‌های شاخص جنبش باید به راه‌ها و تاکتیک‌های تازه بیندیشند. هر نوع کنشی، کارکردهای معینی دارد. باید راه های تازه‌ای برساخت. استفاده از یک روش خاص، رژیم را در رویارویی با آن متبحر می‌سازد.

باید شیوه‌های جدید و میادین تازه‌ای گشود. این مدعا که جنبش دموکراسی خواهی بدون رهبری پیش خواهد رفت، مدعایی بلادلیل و در تعارض با تجربه گذار به دموکراسی در چهار دهه گذشته قرار دارد. چهره‌های شاخص جنبش از بیشترین مقبولیت جمعی برخوردارند. حداقل آن است که می‌توان آنان را سخنگوی جنبش به شمار آورد. در شرایط کنونی آنان بهترین نمایندگان جنبش در مذاکرات به شمار می‌روند.

به همین دلیل این جمله پایانی هفدهمین بیانیه مهندس موسوی غیرقابل دفاع است که می‌گوید: «همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می‌تواند اجرایی شود». موسوی و کروبی تا کنون هوشیارانه خود را نه رهبر جنبش، که دنباله‌رو جنبش قلمداد کرده‌اند[
۹].

۷. وضعیت نیروهای نظامی-امنیتی-انتظامی: بدون شک نیروهای نظامی یک پارچه نیستند، اما نیروهای نظامی معمولاً آخرین گروهی هستند که به مردم می‌پیوندند. نظامیان قبل از انقلاب درگیر فعالیت‌های اقتصادی نبودند. البته یک اقلیت انگشت شمار از فرماندهان درگیر خریدهای تسلیحاتی، به نوعی از این راه منفعت می‌بردند. اما وضع نیروهای نظامی کنونی متفاوت است. این همان نکته‌ای است که میر حسین موسوی در هفدهمین بیانیه‌اش بر آن تأکید کرده و نوشته است:

«ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاست‌های سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می‌‌گوییم نهاد بزرگ و تأثیرگذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پایین رفته نمی‌‌تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می‌شود و هم کشور را به فساد می‌کشاند»[۱۰].

درگیری سپاهیان و بسیجیان در فعالیت‌های اقتصادی رانتی، برای آن بخش درگیر، منافع زیادی به بار آورده است. بدین ترتیب،این بخش خاص، به راحتی حاضر به عدم پشتیبانی و ترک وفاداری از رهبری نظام نیست. برای آنکه گمان می‌کنند بدین ترتیب از همه منافع رانتی اقتصادی محروم خواهند شد. به این ترتیب، آنان که رویارویی با این نیروها را تبلیغ و توجیه می‌کنند، صرف نظر از نادرستی روش‌های خشونت‌بار، باید به این فکر کنند که چه نیروی بزرگی برای این اقدام باید سازماندهی کنند.

۸. استثنای ایران: برخی از افراد و گروه‌ها به گونه‌ای سخن می‌گویند که گویی با کشوری استثنایی، رژیمی استثنایی و بدین ترتیب با راه کارهایی استثنایی مواجه هستیم. این مدعا بلادلیل و کاذب است. انسان‌ها، جوامع و نظام‌های سیاسی تفاوت‌های بی‌شماری با یکدیگر دارند.

علوم اجتماعی تجربی، ضمن اذعان به تفاوت‌های آدمیان، جوامع و نظام‌های سیاسی؛ وجوه مشترک آن پدیده‌ها را به غالب نظریه‌های علمی می‌ریزند. انسان‌ها انسان خوانده می‌شوند، چون دارای وجوه مشترکند. جوامع انسانی جامعه خوانده می‌شوند، چون دارای وجوه مشترکند. نظام‌های سیاسی نظام به شمار می‌روند، برای آنکه خصوصیات مشترک نظام‌ها را دارا هستند. این حکم در خصوص نظام‌های اقتدارگرا، دیکتاتوری و استبدادی، توتالیتر و فاشیستی صادق است. رژیم جمهوری اسلامی ایران یکی از مصادیق نظام‌های دیکتاتوری است.

رژیم ایران، رژیم توتالیتر و فاشیستی نیست. نه به آن دلیل که آنها نمی‌خواستند یا نمی‌خواهند نظام فاشیستی و توتالیتر درست کنند، بلکه به این دلیل ساده که برساختن نظام فاشیستی و توتالیتر امروزه ناممکن شده است. انقلاب ارتباطات برساختن جامعه تک صدایی را ناممکن کرده است.

آنان که می‌خواهند رژیم حاکم بر ایران را بدترین نظام‌های عالم قلمداد کنند تا راهگشای استفاده از خشونت علیه دولت شوند، باید توجه کنند که مخالفان رژیم‌های توتالیتر(اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، کشورهای اروپای شرقی سابق، رژیم فرانکو) به روش‌های مسالمت‌آمیز گذار به دموکراسی را تجربه کردند، نه از طریق خشونت و سرنگونی رژیم‌های حاکم. آیا مدافعان سرنگونی خشونت‌بار بر این باورند که زمامداران جمهوری اسلامی بی‌رحم‌تر از پینوشه، فرانکو و رژیم آپارتاید افریقای جنوبی هستند؟

از زوایای گوناگون و به وسیله متغیرهای مختلف می‌توان در این باره داوری کرد:

۱-۸. تعداد زندانیان، تعداد شکنجه‌شدگان، تعداد مفقودان، تعداد کشته‌شدگان.
۸-۲. شدت تک صدایی یا چند صدایی بودن جامعه.
۸-۳. میزان مخالفت علنی با رهبر نظام سیاسی.
۸-۴. میزان قوت و ضعف جامعه مدنی.


مسأله گذار به دموکراسی،اگر مبتنی به تاریخ گذارهای موفق و ادبیات گذار نباشد، به بحثی غیر واقع‌گرایانه و انتزاعی تبدیل خواهد شد. رژیم حاکم بر ایران، یکی از انواع رژیم‌های استبدادی است. راه یا راه‌هایی استثنایی برای مبارزه با این رژیم وجود ندارد. باید به تجربه‌های گذار نگریست.

۹. نتیجه: جنبش سبز، جنبش گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر است. نگاه جنبش معطوف به این آرمان است. شکاف اصلی ایران، شکاف دیکتاتوری‌خواهی و دموکراسی‌خواهی است، نه شکاف دینداران و بی‌دینان، چپ‌ها و راست‌ها، سکولارها و غیر سکولارها. هدف این جنبش دموکراتیزه کردن کل ساختار سیاسی و سراپای جامعه است. به همین دلیل، همه افراد معتقد به دموکراسی و حقوق بشر و مخالف حق «ویژه»، اعضای جنبش سبز هستند.

ولایت مطلقه فقیه،چیزی جز استبداد و تمامت طلبی نیست. برای گذار به دموکراسی، باید به قلب و مغز استبداد حمله کرد. ولایت مطلقه فقیه، قلب و مغز رژیم خودکامه حاکم بر ایران است. تبدیل نزاع احمدی‌نژاد و کاندیداهای رقیبش، به نزاع جنبش سبز با علی خامنه‌ای، برنامه‌ریزی چهره‌های شاخص جنبش نبود و نیست.

این خدمت و هدیه آیت‌الله خامنه‌ای به جنبش سبز بود. اگر چه همه می‌دانستند که رهبر عریان است، اما این بار این خود رهبر بود که عریان بودن خود را با صدای بلند به گوش همگان رساند. این چنین بود که شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «مرگ بر دیکتاتور» جایگزین شعارهای علیه احمدی‌نژاد شد. تغییر شعارها، «آخوندهای درباری» را برآشفته کرده و به مدعیات کاذب کشانده است. شعار بر علیه ولی فقیه را اهانت به مقدسات و محاربه قلمداد می‌کنند. آیت‌الله نوری همدانی خطاب به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، محل نزاع را به خوبی به تصویر کشیده است:

«دشمنان انقلاب اسلامی امروزه ولايت فقيه را مورد حمله و هدف قرار داده‌اند و سعی دارند با انقلاب مخملی ولی فقيه را بردارند. ولی فقيه رکن نگهدارنده انقلاب و ستون خيمه نظام است. حضور بی‌سابقه و خودجوش مردم در راهپیمایی ۹ دی، نشانگر محبوبیت فوق‌العاده مقام معظم رهبری در میان قشرهای مختلف مردم است"[۱۱].


از این رو جنبش دموکراسی‌خواهی نه از راه تبعیت از «بیانات مقام معظم رهبری» که جنبش سبز را «فتنه»، «انقلاب مخملی» و محصول آمریکا و انگلیس و اسرائیل به شمار می‌آورد، بلکه در تقابل با دیکتاتوری مطلقه فقیه پیش خواهد رفت. جنبش‌های دموکراسی‌خواهی از طریق مبارزات مسالمت‌آمیز اهداف خود را تعقیب می‌کنند. اما مبارزه مسالمت‌آمیز به معنای عدم انتقاد از دیکتاتور، قرار دادن دیکتاتور در حریم ممنوعه و عدم مطالبه تغییر او نیست.

در تمامی گذارهای موفق به دموکراسی، مهم‌ترین خواست مخالفان در میزهای مذاکره، برگزاری انتخابات آزاد بود. انتخابات رقابتی، منصفانه و آزاد، انتخاباتی است که اگر مخالفان در آن پیروز شوند، «انتقال قدرت» از زمامداران حاکم به مخالفان صورت خواهد گرفت: از دکلرک به ماندلا، از یاروزلسکی به لخ والسا، از پینوشه به مخالفان. آنان به دنبال انتخاباتی نبودند که در آن پیروز شوند، اما حاکم خودکامه، همچنان زمام امور را در دست داشته باشد.

مردم شیلی در انتخابات آزادی شرکت کردند که پرسش اصلی این بود: آیا موافق ادامه زمامداری پینوشه هستید یا نه؟ پاسخ منفی مردم به این پرسش، به انتقال قدرت منتهی شد. هر نوع انتخاباتی (مانند ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر) که اصل ضد دموکراسی و معارض حقوق بشر ولایت مطلقه فقیه و مصداقش را باقی نگاه دارد، انتخابات «انتقال قدرت» و گذار به دموکراسی نیست.

برای گذار به دموکراسی باید مردم و جامعه را قدرتمند کرد. اگر مردم قدرتمند شوند و موازنه قوا پدید آید، باز هم برگزاری انتخابات آزاد مهم‌ترین مطالبه مخالفان خواهد بود. اما انتخابات آزادی که در صورت پیروزی مخالفان، انتقال قدرت صورت خواهد گرفت. پرسش آن انتخابات از مردم چنین خواهد بود:

«موافق یا مخالف دوام ولایت مطلقه فقیه هستید؟».


-----------------------------------------------------------------------
پاورقی‌ها:

۱. این مقاله تکمیل کننده مطالب بیان شده در مقاله «جنبش سبز به کجا می‌خواهد برود؟» است.

۲. رجوع شود به لینک: http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=875801

۳. رجوع شود به لینک: http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1466864&Lang=P

۴. رجوع شود به لینک: http://www.kayhannews.ir/881015/2.htm

۵. رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8810140699

۶. رجوع شود به لینک: http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=6282

۷. رجوع شود به لینک: http://sahamnews.org/?p=226

۸. برای این دو منبع به لینک‌های زیر رجوع شود:
http://www.kaleme.org/1388/10/11/klm-7047
http://sahamnews.org/?p=226

مهدی کروبی در بخشی از بیانیه خود نوشته است:

«آنهایی [شورای نگهبان] باید توبه کنند که افراد بی‌صلاحیت را تأیید صلاحیت کردند و افراد واجد صلاحیت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختن و برای تغییر رأی مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند... خروج از بحران در گرو اجرای کلیه اصول قانون اساسی است؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائیه و اجتناب از سیاست در امر قضاوت است... آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی ، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت حرکت در مسیر اصلاحی است.
نمی توان افراد را به صورت فله‌ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت اصول آیین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادی‌های مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد».

کتمان نمی‌توان کرد که در تحلیل وقایع پس از انتخابات، بین تحلیل‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی با تحلیل‌های محمد خاتمی، تفاوت‌هایی وجود دارد. سید محمد خاتمی در تحلیل وقایع پس از انتخابات، افرادی را که شعارهای ساختارشکنانه سر می‌دهند و سرکوبگران حاکم را به طور یکسان نقد و رد می‌کند و آنها را دو سوی جبهه‌ای قرار می‌دهد که باید آنها را طرد کرد:

«قانون اساسی با همه لوازم و ضوابطش؛ نه بخشی از آن. هم اصل ولایت فقیه که در قانون اساسی است مورد قبول و احترام ماست و هم فصل سوم قانون اساسی که در باب حقوق ملت است... بر فرض کسی و جریانی و گروه کوچکی، غلطی کرده و خلافی گفته و ساختارشکنی کرده، آیا منصفانه است بهترین دوستداران اسلام، انقلاب و مردم و امام متهم شوند که اینها ضد اسلام و ضد نظامند؟... دو جریان نانشان در تشدید خشونت است؛ یک جریان افراطی که می‌‌خواهد بگوید من همه چیز انقلابم و همه باید حذف شوند و همه امکانات را می‌‌خواهد در دست بگیرد، و از طرف دیگر جریانی که اصل جمهوری اسلامی را نمی‌‌خواهد. از بعضی تحلیل‌ها واقعاً پشت آدم می‌‌لرزد، از طرفی مردم را تشویق می‌‌کنند که به صحنه بیایند و شعارهای ساختارشکن بدهند و از طرف دیگر می‌‌گویند یک قدم عقب‌‌نشینی حکومت و قدرت یعنی سرنگونی آن! و این یعنی تشویق طرفین به برخوردهای خشن و افزایش التهاب و نا امنی. هر حرکت ساختارشکنانه و خلاف قانون و گفتن حرف‌هایی که از ما نیست، محکوم و مطرود است و بنده هم معتقد نیستم که این حرکت‌ها خیلی وسیع است گرچه عده‌ای آن را بزرگنمایی می‌کنند».

رجوع شود به لینک: http://www.parlemannews.ir/?n=7206

۹. میرحسین موسوی در هفدهمین بیانیه‌اش نوشته است:

«همواره به اینجانب و دوستان گفته می‌شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابان‌ها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت و آرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می‌اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می‌توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد‌، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت. برای مراسم عاشورای حسینی علی‌رغم درخواست‌های فراوان، نه جناب حجت‌الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت‌الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه‌های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی‌مانند».

۱۰. هفدهمین بیانیه موسوی.
۱۱. رجوع شود به لینک: http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=890960